Saturday, March 28, 2009

مادر جان

کاش یک مسعود شصت چی بود که خودش رو جای من جا می زد

پ.ن : شش ساله شد، اینجا

Tuesday, March 17, 2009

داداش سیا

خاتمی که رفت. ولی اگه برمی گشت، قصه اش درست می شد شبیه قصه برگشت قطبی. آخرشم ضایع می شد و در می رفت

Monday, March 16, 2009



















بهار! مي خواي اداي برف زمستون رو در بياري با اين شكوفه هات؟

پ.ن : به كوري چشم ما، زمستونم بهار بود

Monday, March 02, 2009

بازي وبلاگي

در اين بازی هر كسی 5 نفر رو دعوت می كنه كه خودشون رو بكشن. بعد اون 5 نفر هم قبل از خودكشی، 5 نفر ديگه رو معرفی می كنن و بعد می ميرن و گيم اور مي شن

دعوت مي شود : الف.نون،صداش و سیماش ، جزاً، كلاً، حتماً

پ.ن : من به عنوان دانای كل و استثنای بازی و ديدن به ثمر نشستن بازی شامل خودكشی نمي شم