Wednesday, March 31, 2004

:: روز 12 فروردين اتفاق افتاد

گرگه پشت درخت قايم شده بود. شنل قرمزي که از راه رسيد، پريد جلوش و گفت : « ساک.ساک! حالا تو گرگي!» . شنل قرمزي هم رفت خونه و مادر بزرگ رو خورد!
طرح از من نيست

Tuesday, March 30, 2004

:: شغال

هميشه دوست دارم که نقش اول تويه آخر فيلم به هدفش برسه. به خصوص وقتيکه آدم بده نقش اول باشه! اما نمي دونم چرا کارگردانا اينطوري فکر نمي کنن!

Monday, March 29, 2004

به دو دليل حرف بد نزنيد :
يک - زن و بچه مردم از اين محل رد مي شه!
دو - من بلد نيستم فعلاً کامنتها رو پاک کنم

Sunday, March 28, 2004

خوب حالا چکار کنيم؟

Saturday, March 27, 2004

بالاخره راه افتاد! اونم با چهل درجه تب!